راز ارائه الگو

نوشته شده توسط:فاطمه سادات مزاری مقدم | ۰ دیدگاه

راز ارائه الگو

ارائه الگو به انسان ها مى‌تواند رازهاى گوناگونى داشته باشد:

    با توجه به این که حیات انسان از آغاز تا انجام با رنج و مشقت آمیخته است: «لَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ فى کَبَد»(سوره بلد/90،4)، «اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ» (سوره انشقاق/84،6) ارائه الگویى موفق که...

راز ارائه الگو

ارائه الگو به انسان ها مى‌تواند رازهاى گوناگونى داشته باشد:

    با توجه به این که حیات انسان از آغاز تا انجام با رنج و مشقت آمیخته است: «لَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ فى کَبَد»(سوره بلد/90،4)، «اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ» (سوره انشقاق/84،6) ارائه الگویى موفق که در مسیر زندگى بر مشکلات فائق آمده و راه سعادت را پیموده باشد مى‌تواند مایه تأسى و موجب آرامش خاطر انسان شده و روح تلاش و کوشش را در او تقویت کند، چنان‌که بررسى سیاق آیاتى که در آنها واژه اسوه بکار رفته و سخن از سختی ها و ناملایمات جنگ و پیامدهاى ناشى از بیزارى جستن از کافران به میان آمده مى‌تواند مؤید این راز‌ باشد.

    طبق آیه 12 سوره اللیل/92: «اِنَّ عَلَینا لَلهُدى» و آیه 9 سوره نحل/16: «وعَلَى اللّهِ قَصدُ السَّبیلِ» خداوند سبحان هدایت انسانها و ارائه راه راست به آنان را بر عهده گرفته است و معرفى الگوى هدایت شده و راهنماى راه یافته مى‌تواند از عوامل مؤثر در جهت هدایت انسانها محسوب گردد.

    خصلت تأثیرپذیرى انسان از عوامل تأثیرگذار نیز مى‌تواند راز دیگرى جهت ارائه الگو براى او باشد، چنان‌که قرآن کریم پشیمانى حسرت بار گروهى از ستمکاران را از عدم همراهى با رسول خدا صلى الله علیه و آله: «یلَیتَنِى اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبیلا» (سوره فرقان/25،27) و از دوستى با انسانهاى ناشایست: «لَیتَنى لَم اَتَّخِذ فُلانـًا خَلیلا»(سوره فرقان/25،28) متذکر مى‌شود. از نظر تربیتى نیز معرفى الگو از بهترین روش هاى عملى تربیت به شمار مى‌آید که برخى اثربخشى آن را از سخنان زیبا فزون‌تر مى‌دانند.

الگوهاى شایسته

خداوند هدایت انبیا را که همان هدایت خاص الهى است مقتداى رسول خویش دانسته و او را به اقتداى به این هدایت خاص مأمور کرده است: «اُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِهُ...» (سوره انعام/6،90) و در جاى دیگر انبیا را «ائمه» به معناى الگو براى امت هایشان قرار داده است: «وجَعَلنهُم اَئِمَّةً یَهدونَ بِاَمرِنا...» (سوره انبیاء/21، 73) و در مورد دیگر راجع به انبیاء مى‌فرماید: «یَومَ نَبعَثُ فى کُلِّ اُمَّة شَهیدًا عَلَیهِم مِن اَنفُسِهِم» (سوره نحل/16،89) یکى از معانى «شهادت» در این آیه این است که پیامبر اسوه و قدوه مردم است یعنى مردم او را مى‌بینند و به او تأسى مى‌کنند؛ لیکن تنها درباره دو تن از انبیا به سبب ویژگی هاى خاص ایشان واژه اسوه حسنه به صراحت بکار رفته است.

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله

 

خداوند در آیه 21 سوره احزاب/33 درباره اسوه بودن پیامبر اسلام مى‌فرماید: «لَکُم فى رَسولِ اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ شما را در (خصلت و گفتار و رفتار) پیامبر خدا نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده‌اى است.

معرفى رسول خدا صلى الله علیه و آله به عنوان الگو و اسوه نیکو، بدون هیچ قید و استثنا دلیل اعتبار و حجیت همه افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان سنت مورد استناد بوده است، چنان‌که در روایات از اعمال عبادى و غیرعبادى پیامبر صلى الله علیه و آله با تعبیر اسوه یاد شده است.

البته برخى احکام مانند جواز ازدواج دائم با بیش از 4 همسر و‌... ویژه شخص رسول خداست. درباره حکم اولىِ تأسى به رسول خدا نظرات گوناگونى است برخى حکم اولى را وجوب تأسى به آن حضرت و پیروى از روش و منش ایشان دانسته‌اند. مگر آن که دلیلى برخلاف آن یا بر استحباب وارد شده باشد و برخى حکم اولى را استحباب تأسى دانسته‌اند، مگر دلیلى بر وجوب آن اقامه شود و گروهى دیگر قائل به تفصیل شده و تأسى به ایشان را در امور دینى واجب و در امور دنیایى مستحب مى‌دانند.

اصولیان نیز ضمن استناد به آیه مذکور براى حجیت افعال پیامبر صلى الله علیه و آله معتقدند اصل عمل معصوم تنها بر اباحه فعل و استمرار آن بر استحباب فعل دلالت‌ مى‌کند.

حضرت ابراهیم علیه السلام و همراهان او

آیات 4 و 6 سوره ممتحنه/60 به اسوه نیکو بودن ابراهیم و همراهان او تصریح مى‌کند: «قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبرهیمَ والَّذینَ مَعَهُ...× لَقَد کانَ لَکُم فیهِم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ».

شخصیت ابراهیم علیه السلام مورد پذیرش همه ملل است تا آنجا که اهل کتاب ابراهیم علیه السلام را منسوب به خود و خود را پیرو او مى‌دانستند. این اعتقاد اهل کتاب در آیاتى از قرآن گزارش و به تعبیرهاى متفاوتى نفى شده است. در آیات 67‌ـ‌68 سوره آل‌ عمران/3 و 135 و 140 سوره بقره/2 بر حنیف و مسلم بودن ابراهیم علیه السلام و عدم انتساب او به یهود و نصارا و مشرک نبودن وى تصریح و تأکید شده است. راز معرفى ابراهیم علیه السلام به عنوان الگویى نیکو از سوى قرآن با نگاهى به برجستگی هاى زندگى الهى او روشن مى‌شود.نشان دادن ملکوت آسمان ها به وى، عدم پرستش بت ها و اجرام آسمانى، بت‌شکنى و احتجاج با بت‌پرستان و تسلیم کامل او در برابر فرمان هاى الهى از نشانه‌هاى روشن زندگى توحیدى آن حضرت به شمار مى‌آید.قرآن ابراهیم را امتى تسلیم در برابر خدا شناسانده است: «اِنَّ اِبرهیمَ کانَ اُمَّةً قانِتـًا لِلّهِ». (سوره نحل/16،120) با توجه به این که ادامه آیه 4 سوره ممتحنه/60 به وعده استغفار ابراهیم براى آزر اشاره مى‌کند: «اِلاّ قَولَ اِبرهیمَ لاَِبیهِ لاََستَغفِرَنَّ لَکَ» برخى از مفسران با اعتقاد به پیوند این جمله با ابتداى آیه بر آن‌اند که استغفار ابراهیم براى آزر از محدوده اسوه بودن وى استثنا شده است، بر این اساس اسوه بودن ابراهیم علیه السلام با اسوه بودن رسول خاتم صلى الله علیه و آله متفاوت است زیرا هیچ موردى از گفتار و رفتار رسول گرامى اسلام از محدوده تأسى استثنا نشده است. در برابر نظر یاد شده برخى دیگر از مفسران، اسوه بودن ابراهیم را شامل همه اعمال وى دانسته‌اند. این گروه بر این باورند که جمله استثنا به صدر آیه و اسوه بودن وى ارتباطى نداردو وعده استغفار براى آزر به سبب روشن و قطعى نبودن کفر او براى ابراهیم و امید به ایمان وى بوده است، از این‌رو هنگامى که کفر و دشمنى او با خدا براى ابراهیم روشن شد از او بیزارى جست. (سوره توبه/9، 114) درباره کسانى‌ که به همراه ابراهیم علیه السلام در آیه 4 سوره ممتحنه/60 اسوه دانسته شده‌اند سه احتمال مطرح شده است:

    انبیا.

    ایمان آورندگان به ابراهیم در همان زمان.

    همراهان ایمانى ابراهیم در هر عصر

شایان ذکر است که گرچه اسوه بودن پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و ابراهیم علیه السلام با توجه به جهانى بودن رسالتِ ایشان، براى گروهى خاص نیست لیکن بر اساس آنچه در ادامه دو آیه 21 سوره احزاب/33 و 6 سوره ممتحنه/60 آمده است: «لِمَن کانَ یَرجُوااللّهَ والیَومَ الأخِرَ...» تنها کسانى از دو الگوى یاد شده بهره‌مند مى‌شوند که به خدا و روز واپسین امیدوار باشند، چنان که بهره‌مندى از هدایت قرآن کریم ویژه پرواپیشگان است: «هُدًى لِلمُتَّقین» (سوره بقره/‌2،‌2) با این که قرآن کتاب هدایت همه مردم است: «هُدًى لِلنّاسِ» (سوره بقره/ 2، 185) در آیه 21‌احزاب /33 ویژگى ذکر فراوان خداوند: «وذَکَرَاللّهَ کَثیرا» نیز به امیدوارى به خدا و روز واپسین افزوده شده است افزون بر آیاتى که ابراهیم علیه السلام را اسوه دانسته، وى براى مردم از سوى خداوند «امام» به معناى مقتدا نیز قرار داده شده است«اِنّى جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمامـًا». (سوره بقره/2، 124)

امامان شیعه

ائمه اهل‌ بیت علیهم السلام مصداق کامل اسوه حسنه‌اند زیرا از یک سو این آیه که نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم علیه السلام را پیروان او مى‌داند: «اِنَّ اَولَى النّاسِ بِاِبرهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعوهُ...» (سوره آل‌ عمران/3،68) بر امامان شیعه تطبیق شده است و از سوى دیگر «والَّذینَ مَعَهُ» در آیه 4 سوره ممتحنه/ 60 که اسوه حسنه دانسته شده‌اند بر مؤمنان به ابراهیم و پیروان وى تطبیق شده است امت وسط نیز که در آیه 143 سوره بقره/ 2 الگو دانسته شده: «و کَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّةً وسَطـًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ» بر امامان‌ شیعه تطبیق گردیده است و چون امامان‌ شیعه از مقام عصمت برخوردار و از خطا مصون‌اند گفتار، رفتار و اخلاق آنها حجت بوده و بدون استثنا الگو و سرمشق کاملى براى همگان هستند. در روایات نیز به اسوه بودن امامان علیهم السلام تصریح شده‌ است.

مریم علیهاالسلام

وى که در سراسر زندگى پاک خویش محل ظهور آیات و معجزات الهى قرار گرفته و منزلت مادرى عیسى علیه السلام را به خود اختصاص داده است در آیات 11‌ـ‌12 سوره تحریم/66 براى مردم مؤمن نمونه قرار گرفته است: «و‌ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ ءامَنوا...× و مَریَمَ ابنَتَ عِمرنَ الَّتى اَحصَنَت فَرجَها...».

آسیه همسر فرعون

او با وجود نزدیکى به فرعون و برخوردارى از زندگى اشرافى با ایمان به موسى علیه السلام و بردبارى در برابر دشواری هاى زندگىِ مؤمنانه مَثَل و نمونه‌اى براى مؤمنان شد: «و‌ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ ءامَنوا امرَاَتَ فِرعَونَ...».(سوره تحریم/66،11) در آیه 10 همین سوره از همسر نوح و همسر لوط به عنوان کسانى که به رغم فراهم بودن همه زمینه‌هاى ایمان، از آن امتناع ورزیده و بیراهه کفر را در پیش گرفتند به مذمت یاد شده است: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امرَاَتَ نوح وامرَاَتَ لوط».

امت اسلامى

قرآن امت اسلامى را امتى متعادل به دور از افراط و تفریط و الگو براى همه معرفى کرده است: «وکَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّةً وسَطـًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ» (سوره بقره/ 2، 143) زیرا زندگى جمعى مسلمانان تابع احکام و دستورات اجتماعى است که اگر عملى شود مى‌تواند الگوى متعادل و جامعى براى جوامع بشرى باشد، در حالى‌ که جوامع کوچک و بزرگ قبل از اسلام یا در مادیگرایى و گرایش به مادیات افراط کرده‌اند یا در ورطه تفریطِ پرداختن به روح و ترک مادیات‌ غلتیده‌اند.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...