سیمای پیامبر اعظم(ص) در قرآن

نوشته شده توسط:فاطمه سادات مزاری مقدم | ۰ دیدگاه

سیمای پیامبر اعظم (ص) در قرآن

بارها و بارها زندگی و روش و منش پیامبر اعظم(ص) را مطالعه کردم و هر بار که زندگی سراسر درس او را می خواندم؛بیشتر به فکر فرو می رفتم.گاه اشک امانم نمی داد و با چشمانی اشک آلود در رفتارهای کریمانه او محو می شدم.آن حضرت نمونه انسانی کامل و الهی است که...

سیمای پیامبر اعظم (ص) در قرآن

بارها و بارها زندگی و روش و منش پیامبر اعظم(ص) را مطالعه کردم و هر بار که زندگی سراسر درس او را می خواندم؛بیشتر به فکر فرو می رفتم.گاه اشک امانم نمی داد و با چشمانی اشک آلود در رفتارهای کریمانه او محو می شدم.آن حضرت نمونه انسانی کامل و الهی است که شایسته اسوه و الگو قرار گرفتن است.از این رو،قرآن درباره او فرمود: )لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة)؛ همانا بر شما در سیره رسول خدا الگو و سرمشقی نیکو است.(سوره احزاب ،آیه 21)واژه اسوه سه با در قرآن آمده است: دوبار در مورد حضرت ابراهیم(ع) (سوره ممتحنه،آیه4 و 6) و یک بار در مورد حضرت محمد(ص) به کار رفته است.براساس آیه بالا،پیامر اعظم(ص) سرمشق و الگوی نیکو در امور دنیا و آخرت است.آن حضرت در ایمان و اخلاص،زهد و تقوا،صبر و استقامت،توکل و فداکاری،شجاعت و دلاوری،نظم و پاکیزگی،عبادت و خودسازی و در تمام کردارها و گفتارها کاملترین سرمش برای انسانها به شمار می رود.رأفت پیامبر: پیامبر اسلام اشتیاق فراوانی به هدایت بندگان خداوند داشت و از گمراهی آنان به شدت رنج می برد.خداوند در این زمینه فرمود: )لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم)همانا پیامبری از خودتان آمد که رنج بردن شما بر او گران است و به»ایمان« و»نجات«شما بسیار حریص است.(سوره توبه،آیه 128)آن حضرت چنان به هدایت مردم حریص بود که احتمال میرفت حتی جان خود را در این راه از دست بدهد.از این رو،این آیه نازل شد: )لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین)؛شاید به خاطر آنکه آنها ایمان نیاوردند،خود را به هلاکت افکنی.(سوره شعراء،آیه 3)بخشندگی: روزی پیغمبر اکرم 12 درهم به حضرت علی(ع) داد تا پیراهنی برای او بخرد.امام علی(ع) پیراهنی را به همان قیمت خرید و به خانه بازگشت.حضرت رسول فرمود: اگر پیراهنی با قیمت کمتر می خریدی،بهتر بود.بیا با هم به بازار برویم و اگر صاحب جنس قبول کرد،جنس ارزان تری بخریم.حضرت رسول با مولای متقیان به سوی بازار راه افتادند.بعد از پس دادن پیراهن،در راه کنیزی را دیدند که می گریست.علّت را پرسیدند.گفت: مولای من چهار درهم به من داده بود تا چیزی بخرم،امّا من آن را گم کردم و اکنون می ترسم که به خانه برگردم.پیامبر اکرم(ص) چهار درهم به او داد و آن گاه پیراهنی به قیمت چهار درهم خرید.هنگام بازگشت،برهنه ای را دیدند.لباس را به او بخشیدند و بار دیگر به بازار برگشتند و پیراهن دیگری خریدند.در راه بازگشت به منزل،دوباره همان کنیز را دیدند که ناراحت است و می گوید: چون برگشتن به خانه طول کشیده،می ترسم مرا بزنند. پیامبر همراه کنیز به منزل مولای او رفت،صاحب خانه به احترام تشریف فرمایی پیامبر اکرم(ص) کنیز را بخشید و او را آزاد کرد.رسول اکرم فرمود: چه دوازده درهم با برکتی بود که دو برهنه را پوشاند و یک نفر را آزاد کرد.(بحار الانوار،ج16،ص215)غزالی میگوید: رسول خدا(ص) بخشنده ترین مردم بود.هرگز شبی نمی گذشت که درهم و دیناری نزد او بماند و اگر چیزی زیاد میآمد و تا شب کسی را نمی یافت که به او ببخشد،به خانه نمی رفت تا آن را به مستحقّش برساند.از آنچه خداوند روزیاش کرده بود،بیش از آذوقه همان سال برنمی داشت و بقیه را در راه خدا مصرف می کرد.آذوقه او از میسّرترین چیزی بود که می یافت؛مانند خرما و جو.هرچه از او می خواستند،عطا میکرد.او با فقرا می نشست و با تهیدستان هم غذا می شد.(سنن النبی،ص46)

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...