تَزویج نُفوس در هنگامه قیامت به چه معناست ؟

نوشته شده توسط:فاطمه سادات مزاری مقدم | ۰ دیدگاه

تَزویج نُفوس در هنگامه قیامت به چه معناست ؟

« وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ . » ،( تکویر ، 81 /  ٧ )

مهدی یـاقـوتیان ـ رشد قرآن ، شماره 42، سفیر هشتم شماره 5 و 6

مرحوم علّامه طباطبایی در«تفسیر المیزان»ذیل آیه مذکور نوشته است :

« امّا نُفوس سعیده با زنان بهشت تزویج می ­شوند ،

چُنانکه فرمود : « ...

تَزویج نُفوس در هنگامه قیامت به چه معناست ؟

« وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ . » ،( تکویر ، 81 /  ٧ )

مهدی یـاقـوتیان ـ رشد قرآن ، شماره 42، سفیر هشتم شماره 5 و 6

مرحوم علّامه طباطبایی در«تفسیر المیزان»ذیل آیه مذکور نوشته است :

« امّا نُفوس سعیده با زنان بهشت تزویج می ­شوند ،

چُنانکه فرمود : « ... لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ... . » ، ( نساء ، 4 / ٥٧ )

و نیز فرمود : « ... وَ زَوَّجْنَاهُمْ بحُورٍ عِینٍ .» ، ( طور ، 52 /٢٠ )

و امّا نُفوس اَشقیاء با قرینهای شیاطینشان ازدواج می ­کنند ،

چُنانکه فرمود : « اُحْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا کَانُوا یَعْبُدُونَ . » ، ( صافّات ، 37 / ٢٢ )

و نیز فرمود : « وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ . » ، ( زُخرف ، 43 / ٣٦ )»

و در ذیل « بحثِ روایتی » آورده است : در تفسیر قمی [ مُجلّد 2 ، صفحه 407 ] در ذیل آیه « وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ . » فرمود : یعنی با حورالعین تزویج می­ کنند . و نیز در همانجا در روایت ابی ­الجـارود

از امام باقر ( علیه­ السّلام ) آمده که در معنای آیه مزبور فرموده : امّا اهل بهشت با خَیرات حِسان ( حورالعین ) ازدواج می­ کنند ، و امّا اهل دوزخ ، باید دانست که با هر انسانی از دوزخیان شیطانی

است ، یعنی هر یک از آن کفّار و منافقین با شیطان خود که قرین اوست ازدواج می ­کند . »

[ تفسیر المیزان ، مُجلّد 20 ، علّامه طباطبایی ، ترجمه سیّدمحمّدباقر موسوی ­همدانی ، دفتر انتشارات اسلامی ، چاپ پنجم ، صفحه 350 و 352 ]

ناهمگامی قرائت مذکور با همبستگی آیات

نگاهی به آیات قبل و بعد آیه مذکور ، ناهمگامی قرائت مزبور را روشن می ­نماید .

«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ *وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ*وَ إِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ*وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ*وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ * وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ*وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ*وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ* بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ*وَ إِذَا الصُّحُفُ

نُشِرَتْ*وَ إِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ*وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ* وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ*عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ. »

( تکویر ، 81 / 1 ـ ١٤ )

به گاه آن ، که هور واژگون شود .* ستارگان دچار تیرگی شوند . * و کوهها زِ جا برآورند و رهسپارشان کنند . * و مردم اُشترانِ باردارِ پا به زای را فرو هِلند . * و دشتیان و کوهیان جانور ، به راهِ

رستخیز رو نهند . * و آبهای پهنه­ هایِ بی ­کرانهچون گُدازه برجَهَند . *و جفت هم شوند هر چه پیکر است و هر چه جان . * برای دختران زنده در مُغاک بُردگان ، کنند بازخواست * : گناهشان چه بود

کاین چُنین شدند کُشته زار ؟ * و نامه­ های کارهای مردمان بگسترد ، به دستشان رسد . * و پوست زِ آسمان هفت ­لایه برکَنَند . * و دوزخ از درون ِ ژرفنا زبانه باز کَشَد . * و مینویِ بهشتِ جاودان

فراز آورند . * درست هر که هر چه کرده نیک و بد ، به پیش روی خویش بنگرد .

[ برگردان : مرحوم دکتر محمّدحسین روحانی ]

یعنی در هنگامه تکویر و به هم­ پیچیده ­شدن خورشید و اِنکدار و سقـوط نجوم و متلاشی شدن جِبـال و بی ­صاحب و معطّل ماندن عِشار و جمع شدن وُحوش ـ یعنی هنگامه ­ای که حیوانات ؛ شیر ،

ببر ، پلنگ ، گُرگ ، کَفتار ، گُراز ، خِرس ، خُوک ، آهو ، گَوَزن ، همه و همه از ترس به هم پناه می ­آورند ـ و تسجیر و افروخته شدن دریاها ، نُفوس سعیده با زنان بهشت تزویج می­ شوند !

می ­بینید که از چُنان قرائتی ، چُنین نتیجه­ ای حاصل می ­شود .

بعد از آیه « وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ. » آیات « وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ،بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ... . » آمده است ، یعنی آیه مورد بحث دقیقاً در احوال واهوال هنگامه قیامت است و بعد از این جریانات است که

جهنّم را  بر می ­افروزند و بهشت را به اهلش نزدیک می ­کنند : « وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ،وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ. »

وقتی هنوز بهشت به اهلش نزدیک نشده است ، چگونه نُفوس سعیده با زنان بهشت تزویج می ­شوند ؟

« خداوند در سوره تکویر علایم قیامت را می­ شمارد که از آن جمله گِرد آمدن حیوانات وحشی به دور هم است : « وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ. » سپس می ­فرماید : انسانها نیز در آن روز دور هم جمع

می ­شوند « وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ. » و زمانی که مردم دور هم جمع شوند .

نُفوس جمع نَفس است و در فارسی نیز گاهی به مردم ، نُفوس گفته می ­شود و این اصطلاح فارسی ، اصطلاحی قرآنی است . »

[ قرآن ، فلسفه ، علم ؛ دکتر ناصر رسول بایرامی ؛ انتشارات بهجت ؛ چاپ اوّل ؛ 1383 ؛ تهران ؛ ص 98 ]

وقتی وحوش هراسانند و از ترس به هم پناه آورده ­اند ، انسانها هم هراسانند و از ترس به هم پناه آورده ­اند.

« یَا أَیُّهَا النَّاسُ ! اتَّقُوا رَبَّکُمْ . إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ * یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ ، وَ تَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا ، وَ تَرَى النَّاسَ سُکَارَى وَ مَا هُمْ بِسُکَارَى ، وَ لَکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ

. » ، ( حجّ ، 22 / 1 ـ ٢ )

آیا باور می ­کنید که مادری از هول و هراس ، نوزاد شیرخواره ­اش را رها کند امّا در همان زمان و با همان هول و هراس حتّی در فکر ازدواج ( تا چه رسد به وقوع آن ) باشد ؟!

* * * * * * *

« وَ لا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَکْنَنْتُمْ فِی أَنْفُسِکُمْ ،‌ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ وَ لَکِنْ لا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفًا ، وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکَاحِ حَتَّى یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ

،‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ ، وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ . »

( بقره ، 2 / ٢٣٥ )

« رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ؛ إِنْ تَکُونُوا صَالِحِینَ ، فَإِنَّهُ کَانَ لِلأوَّابِینَ غَفُورًا . »

( اسراء ، 17 / ٢٥ )

« تُرْجِی مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشَاءُ ، وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُنَاحَ عَلَیْکَ ، ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ ، وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِمَا آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ ، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ ، وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا

حَلِیمًا . »

( احزاب ، 33 / ٥١ )

أَنْفُسِکُمْ : تنهاها                                             نُفُوسِکُمْ : تَن­ ها

وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ : شما در ضمیرتان چیزی را می ­پرورانید و می­ خواهید به زنـانی که عـدّه­ شان تمام نشده مطلبی را بگویید ، که خدا آن را می ­داند . ( اندیشه )

رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صَالِحِینَ : خدا به شما مردم آگاه­ تر است ( یعنی ؛ آنچه را بین شما و والدینتان رُخ می دهد ، بهتر می داند . ) به صالح بودن شما هم آگاه تر است . ( عمل )

وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ : خدا آنچه را در دلهایتان نسبت به زنانتان دارید ، می­ داند . ( عاطفه )

* * * * * * *

« اللَّهُ یَتَوَفَّى الأنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا ... . » ، ( زُمَر ، 39 / ٤٢ ) « یَتَوَفَّى الأنْفُسَ »گفته « یَتَوَفَّى النّفوس » نگفته ؛ چون جان از وجود و درون فرد ( تنها ) گرفته می­ شود نه از بین مردم ( تَن ­ها ) .

 

«اَزواج مُطهّره»،«حُور عِین»و«خَیرات حِسان»

در بهشت مطرح است نه در هنگامه قیامت

 « وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا ؛ قَالُوا :(( هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ . )) وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَ لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ . »

( بقره ، 2 / ٢٥ )

قُلْ : « أَ ؤُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ ؟جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ . وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ . »

( آل عمران ، 3 / ١٥ )

« وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ، لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاً ظَلِیلاً . »

( نساء ، 4 / ٥٧ )

« جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ ، وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ . » 

( رعد ، 13 / ٢٣ )

«إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ * هُمْ وَ أَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَى الأرَائِکِ مُتَّکِئُونَ. »

( یس ، 36 / ٥٦ )

« یَا عِبَادِ ! لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ * الَّذِینَ آمَنُوا بِآیَاتِنَا وَ کَانُوا مُسْلِمِینَ * ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ . »

( زُخرُف ، 43 / ٧٠ )

«مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِینٍ. »

( طور ، 52 / ٢٠ )

« وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ* فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ... فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ * ... فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ* ... حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ * ... لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ . »

( الرّحمن ، 55 / 46 ـ ٧٤ )

«فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ * ... وَ حُورٌ عِینٌ* کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ * ... إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً * فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا. »

( واقعه ، 56 / 12 ـ ٣٧ )

از عروسی قاسم بن الحسن در روز عاشورا

تا تزویج نفوس سعیده با زنان بهشت در روز قیامت

شهید مطهّری در بیان تحریفات عاشورا آورده است :( حاجی نوری ) می ­گوید : « در همان گرماگرم روز عاشورا که می­ دانید مَجال نماز خواندن هم نبود ، امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند .

( نماز خوف همان نماز فریضه است که به صورت قصر خوانده می ­شود . ) حتّی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند و تا امام این دو

رکعت نماز را خواندند ، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی که می ­آمد از پا درآمدند . مَجالی برای نماز خواندن به اینها نمی­ دادند . » ولی گفته­ اند : « در همان وقت امام فرمود : حجله عروسی را

بیندازید ، من می ­خواهم عروسی قاسم با یکی از دخترهایم را در اینجا ، لااقل شبیه آن هم که شده ببینم ، من آرزو دارم ، آرزو را که نمی ­شود به گور برد ! »  

شما را به خدا ببینید حرفهایی را که گاهی وقتها از یک افـراد در سطـح خیلی پایین می­ شنویم که مثلاً می ­گویند : « من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم ، آرزو دارم عروسی دخترم را ببینم . » به

فردی چون حسین بن علی نسبت می­ دهند ، آن هم در گرماگرم زد و خورد که مَجال نماز خواندن نیست !! و می گویند : « حضرت فرمود : من در همین جا می­ خواهم دخترم را برای پسر برادرم

عقد بکنم و یک شکل از عروسی هم که شده است در اینجا راه بیندازم . » یکی از چیزهایی که از تعزیه­ های قدیم ما هرگز جدا نمی­ شد عروسی قاسم نوکَدخدا ، یعنی نو­داماد بود ، در صورتی که

این در هیچ کتابی از کتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد .

[ حماسه حسینی ، مُجلَّد اوّل ، شهید مرتضی مطهّری ، انتشارات صدرا ، چاپ شانزدهم ، زمستان 1369 ، صفحه 27 و 28 ]

 

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...