اهمیت و‌ آثار محبت به اهل بیت علیهم السلام

نوشته شده توسط:فاطمه سادات مزاری مقدم | ۰ دیدگاه

 اهمیت و‌ آثار محبت به اهل بیت علیهم السلام

                                                                

حکمت آفرینش انسان و نیز حقیقت دین و روح اسلام، تعبد و تسلیم در پیشگاه خداوند متعال است. تمام اعمال عبادی که در تمامی ادیان، به خصوص دین مبین اسلام، توسط خالق انسان تشریع شده، به این دلیل بوده که روح عبودیت و تسلیم را در آدمی ایجاد و تقویت کند و او را به هدف خلقتش نزدیکتر سازد. این اعمال در صورتی میتواند در شخص عبادت کننده، مؤثر واقع شود که...

 اهمیت و‌ آثار محبت به اهل بیت علیهم السلام

حکمت آفرینش انسان و نیز حقیقت دین و روح اسلام، تعبد و تسلیم در پیشگاه خداوند متعال است. تمام اعمال عبادی که در تمامی ادیان، به خصوص دین مبین اسلام، توسط خالق انسان تشریع شده، به این دلیل بوده که روح عبودیت و تسلیم را در آدمی ایجاد و تقویت کند و او را به هدف خلقتش نزدیکتر سازد. این اعمال در صورتی میتواند در شخص عبادت کننده، مؤثر واقع شود که روحیة بندگی و تسلیم را در او به وجود آورد و در تمامی اعمال و رفتارش آشکار گردد؛ زیرا بندگی، یعنی تسلیم بودن در مقابل خداوند و پذیرفتن آنچه که خداوند دوست می‌دارد و دشمن داشتن آنچه که خداوند دشمن میدارد. در این صورت است که انسان ولایت و سرپرستی خدا را پذیرفته و شخص با ایمان نیز، با همین ویژگی شناخته میشود.

از این مطلب در روایات اسلامی با عنوان «الحُبّ فِی‌الله وَ البُغض فِی‌الله»[1] یاد شده و معیار سنجش ایمان واقعی شناخته شده است. در روایت مشهوری از پیامبرگرامی‌اسلام  صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «ای بندة خدا! در راه خدا و به خاطر خدا دوست داشته باش و به خاطر او متنفر باش و دوستی و دشمنیات در راه خدا باشد؛ زیرا ولایت خدا جز از این راه به دست نمیآید و هیچ انسانی هر چند نماز و روزهاش زیاد باشد، طعم ایمان را نمیچشد؛ مگر آنکه این چنین باشد».[2] به همین دلیل است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «آیا ایمان داشتن چیزی جز دوستی و دشمنی است؟»[3]

 

محمد صلی الله علیه و آله و سلم حبیب الله

همة مذاهب اسلامی معتقدند که محبوب‌ترین خلق نزد خداوند متعال که لقب «حبیب الله» را به خود اختصاص داده، رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و اهل‌بیت گرامی ایشان نیز به استناد آیات و روایات فراوان دارای این ویژگی هستند؛ زیرا خداوند متعال خطاب به پیامبرش میفرماید: ﴿قُل لا اسئلُکُم عَلیهِ اجرا الّا المَوَدّةَ فِی القُربَی﴾[4] و ﴿قُل لا اسئلُکُم عَلَیهِ اجرا إلّا مَن شاءَ ان یَتّخِذَ الی رَبّهِ سَبیلاً﴾[5] و﴿قُل ما سَئَلتُکُم مِن اجرٍ فَهُوَ لَکُم﴾.[6] بر اساس این چند آیه، خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که به مردم بگو: من برای رسالت اجر و مزدی از شما طلب نمیکنم؛ جز اینکه اهل بیتم را دوست بدارید و این مزد را فقط از کسی می‌خواهم که خودش بخواهد راهی به سمت خدا پیش بگیرد و این دوستی به نفع خود او است.

طبق بسیاری از روایات، مانند حدیث شریف «کساء»، خلقت آسمانها و زمین و تمامی موجودات به خاطر محبت و دوستی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده است و همین محبت، معیار درجه بندی پیامبران بزرگ الهی و مؤمنان و تمایز آنان از مشرکان بوده است.[7] به عبارت دیگر «حب فی الله» و «بغض فی الله» در مقام تحقق خارجی، به دوستی با دوستان اهل بیت‌ علیهم السلامو دشمنی با دشمنان اهل بیت علیهم السلام برمیگردد و این همان چیزی است که اصل و روح بندگی خدا را تشکیل میدهد؛ زیرا محکمترین پایة ایمان، دوستی به خاطر خدا و اولیای الهی و دشمنی با دشمنان خدا و دوستان ایشان است.

چنانچه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در روایت دیگری فرمودند: «اهل بیتم را بهخاطر دوستی با من، دوست بدارید».[8]

بر همین مبناست که علمای بزرگ اهل سنت، از جمله «احمد ثعلبی» و «فخر رازی» در تفاسیر خود اظهار داشته‌اند: «محبت و مودت اهل بیت اطهار، از جمله اصول دین و ارکان اسلام است و هر کس خلاف این عقیده را داشته باشد، کافر است و از دین اسلام خارج شده و ناصبی است.»[9] بنابراین، نفس محبت به اهل‌بیت علیهم السلام و از جمله امام زمانf دارای ارزش و اعتبار فوقالعادهای در اسلام است.

سرِّّ تأکیدی که بر محبت خاندان گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شده، این است که ایشان اولیای الهی هستند و دین توسط ایشان بیان گردیده و ما موظفیم که در طریق بندگی و عبادت خدا، با دلالت و راهنمایی ایشان در این راه گام برداریم و سرپرستی ایشان را بپذیریم؛ زیرا که آنان نیز در طریق بندگی خدا و در راه دین او، خالص گشته و لحظهای جز با رضای الهی زندگی نکردند.

در نتیجه، محبت تکلیفی است که خداوند تمامی مردم را به آن امر نموده تا محبت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ذریة‌ او را در قلب و جان خود برقرار نمایند. دوستی و محبت به این خاندان، رضایت الهی را به دنبال داشته و دشمنی و عداوت با ایشان، موجب خشم الهی خواهد بود. این امر یک سنت قطعی الهی است که در تمامی خلقت و موجودات جریان دارد و اختصاصی به امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و حتی انسانهای کره زمین ندارد.[10] در حدیث شریف کساء، خداوند خطاب به ملائکه و موجودات آسمان و زمین می فرماید: «ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمان ها، من آسمان برافراشته شده و زمین کشیده شده و ماه روشن و خورشید درخشنده و فلک در حال چرخش و کشتی در حال حرکت و دریای جاری را خلق نکردم؛ مگر به خاطر دوستی این پنج نفر که زیر کساء هستند».[11] این موضوع حتی قبل از خلقت خاکی انسانها و از هنگام خلقت نور اهل بیت علیهم السلام جریان داشته که بحث مفصل پیرامون آن، از حوصله این مقاله خارج است؛ اما به عنوان نمونه به یکی از احادیث مربوط به معراج پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اشاره میکنیم. ایشان فرمودند: «شبی که مرا به سوی پروردگار جلیل سیر دادند، به من چنین وحی شد، ....ای محمد! من، تو و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندان او را از اصل نور خود آفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه داشتم، پس هر کس آن را پذیرفت، نزد من از مؤمنان گردید و هر کس آن را انکار کرد، از نظر من در زمرة کافران شد. ای محمد، اگر یکی از بندگانم آنقدر مرا عبادت کند تا قطعه قطعه شود و همچون مَشکِ پوسیده گردد، سپس با انکار ولایت شما نزد من آید، من از او نمیگذرم، تا آنکه به ولایت شما اقرار و اعتراف نماید.»[12]

 

ولایت ساقط شدنی نیست

به همین دلیل است که عبادات در شرایطی خاص ممکن است از انسان ساقط شده یا به کمترین حد آن اکتفا شود؛ اما وجوبِ داشتنِ ولایت اهل بیت که یک امر قلبی است، تحت هیچ شرایطی از انسان برداشته نمیشود. این مطلب را «ابوحمزة ثمالی» از امام باقر علیه السلام این‌گونه نقل میکند: «اسلام بر پنج چیز استوار است: به پاداشتن نماز، پرداخت زکات، به جاآوردن حج، روزه گرفتن ماه رمضان و ولایت ما اهل بیت. چهار مورد آن در شرایط خاص برداشته میشود؛ اما ولایت ما در هیچ شرایطی ساقط نمیگردد. کسیکه دارایی ندارد، پرداخت زکات بر او واجب نیست و کسیکه مال ندارد، حج بر او واجب نمی‌شود، کسیکه مریض باشد، نشسته نماز میگزارد و ماه رمضان را روزه نمیگیرد؛ اما ولایت، برای شخص سالم یا مریض و دارا و فقیر، در هر شرایطی لازم و ضروری است.»[13] بنابراین، حداقل وظیفة هر انسان با ایمانی، قبول ولایت اهل بیت علیهم السلام است، اما این امر مهم قلبی، تنها و تنها از طریق معرفت و کسب محبت به اهل بیت علیهم السلام به‌ دست میآید که برای کسب آن نیز، تلاشی مضاعف لازم است تا شور و شوق کسب معرفت در دل انسان، انقلابی به پا کند و تمام زندگی انسان را تحت الشعاع قرار دهد.

 

سوتیتر

ـ محبت و مودت اهل بیت اطهار، از جمله اصول دین و ارکان اسلام است و هر کس خلاف این عقیده را داشته باشد، کافر است و از دین اسلام خارج شده و ناصبی است.

ـ ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمان ها، من آسمان برافراشته شده و زمین کشیده شده و ماه روشن و خورشید درخشنده و فلک در حال چرخش و کشتی در حال حرکت و دریای جاری را خلق نکردم؛ مگر به خاطر دوستی این پنج نفر که زیر کساء هستند

*. کارشناسی علوم قرآنی.

[1].دوست داشتن دیگران برای خدا و دشمن داشتن (دشمنان) برای خدا.

[2] . موسوعه احادیث اهل بیت علیهم السلام، ج 11، ص 108.

[3] . هَلِ الایمانُ الاّ الحُبُّ وَ البُغضُ؛ الکافی، ج2، ص 125.

[4] . بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى ‏کنم؛ جز دوست ‏داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‏]»؛ سوره شوری/23.

[5] . بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشى از شما نمى ‏طلبم؛ مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند؛ سوره فرقان/57.

[6] . بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواسته ‏ام، براى خود شماست؛ سوره سبا، 47.

[7] . معرفت امام عصر زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف  ، ص 96 و 208.

[8] . احبوا اهل بیتی بحبّی، امالی، ص 622.

[9] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب آیینه هدایت در اثبات ولایت از نظر قرآن و سنت، نوشته ابراهیم احمد امینی نجفی، ج 3، ص 408.

[10]. پیامبر-: ای علی! اگر ما نبودیم، خدا آدم و حوا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را نمی‌آفرید. چگونه ما برتر از ملائکه نباشیم؛ در حالی که در توحید و معرفت پروردگار و در تسبیح و تقدیس و اعتراف به الوهیت او، بر ایشان سبقت گرفتیم ... کمال الدین، باب 23، ح 4. 

[11]. "فقالَ عَزّوَجَلّ: یا مَلائِکتی وَ یا سُکّانَ سَماواتِی اِنّی مَا خَلقتُ سَماءً مَبنِیّه وَ لَا اَرضاً مَدحِیّه وَ لَا قَمَراً مُنیراً وَ لَا شَمساً مُضِیئَه  وَ لَا فَلَکاً یَدُور وَ لَا فُلکاً یَسری  وَ لَا بَحراً یَجری اِلّا فِی مَحّبَهِ هولاءِ الخَمسَه اَلذِینَ هُم تَحتَ الکِساء...."

[12]. ج 27، ص 200.

[13] . الخصال، ح 21.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...