کانون آرامش زندگی به روایت قرآن

نوشته شده توسط:فاطمه سادات مزاری مقدم | ۰ دیدگاه

کانون آرامش زندگی به روایت قرآن

 

اهمیت و جایگاه خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست. انسانها از کودکی در کانون خانواده رشد می یابند و معمولاً انسانهایی از موفقیت بیشتری برخوردارند که کانون خانواده آنها گرمتر و محکمتر بوده است.

در دنیای غرب که.....

 

کانون آرامش زندگی به روایت قرآن

 

اهمیت و جایگاه خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست. انسانها از کودکی در کانون خانواده رشد می یابند و معمولاً انسانهایی از موفقیت بیشتری برخوردارند که کانون خانواده آنها گرمتر و محکمتر بوده است.

در دنیای غرب که نظام خانواده جایگاه اصلی خود را از دست داده است مشکلات گوناگونی پدید آمده که حتی برخی از نویسندگان غربی هم بدان اعتراف دارند.

هر انسانی احتیاجات و نیازهایی دارد که بسیاری از آن باید در کانون خانواده تأمین شود.

خانواده رکن طبیعى و اساس اجتماع و واحد بنیادى جامعه اسلامى است و درحفظ و گسترش قدرت ملى نقش مۆثرى ایفا مى کند.

 

در خانواده قرآنى التزام به تقوا و اجتناب از گناهانى مانند موسیقى و آواز خوانى حرام، شراب خوارى، غیبت و تهمت و رذایل اخلاقى مانند تکبر و حسد، مورد توافق همه اعضا مى باشد. البته ممکن است لغزش هایى صورت گیرد، ولى بناى افراد بر رعایت تقوا است.

حقوق افراد مورد توجه و اصل بر عدالت است. به روابط با خویشاوندان، به ویژه والدین زن و شوهر، توجه مى شود و تعامل و حمایت اجتماعى بین خویشاوندان ارزش به شمار مى رود.

خانواده موفق از نظر اسلام از هر مشکل و اختلافى مصون نیست، ولى در اختلاف ها حریم ها شکسته نمى شود و افراد پس از فرو نشستن هیجانات، به دنبال حل مشکل و حتى اصلاح و جبران ضعف ها و رفتارهاى نامناسب خود هستند.

افزون بر این، باورهاى دینى پایدار، عدالت محورى و مدارا سه مفهوم مرکزى خانواده مطلوب و موفق از دیدگاه اسلام است.

« سیره خانوادگى ائمه (علیه السلام) نمونه کامل یک خانواده موفق و مطلوب اسلامى است. در این خانواده ها رابطه عاطفى بسیار عمیق است به گونه اى که حضرت زهرا (سلام الله علیها) عشق و محبت خود را نسبت به حضرت على(علیه السلام) در سخن با سلمان ابراز مى دارد.

امامان معصوم(علیهم السلام) براى همسران خود شخصیت و اعتبار قائل بودند.(14) درامور اقتصادى، استقلال نظر آنها را ارج مى نهادند.(15) در امور معنوى از آن ها کمک مى گرفتند.(16)

در برخورد با فرزندانشان محبت، احترام، بازى با آنان، پذیرش آنان، آزادى و در عین حال نظارت بر آنان، رعایت اعتدال بین آنها، دورى از تنبیه و سرزنش و به طور کلى نرمى و مدارا با آنان را اصل قرار مى دادند.»(17 و 18) و نیز باید گفت خانواده موفق خانواده اى است که در همه جوانب مثبت و موفقیت آمیز، از رشدى متعادل و هماهنگ برخوردار باشد و از افراط و تفریط خوددارى کند.

در حدیثى دیگر آمده است که : ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ إلّا عَجَّ شَیطانُهُ : «یا وَیلَهُ یا وَیلَهُ ! عَصَمَ مِنّی ثُلُثَی دینِهِ». فَلیَتَّقِ اللّه َ العَبدُ فِى الثُّلُثِ الآخَرِ . هیچ جوانى نیست که در نوجوانى اش ازدواج کند، مگر آن که شیطانش فریاد برمى آورَد : «اى واى بر من! دو سوم دینش را از گزند من نگه داشت». بنا بر این، بنده باید در یک سوم دیگر [دینش ]تقواى خدا پیشه کند

آرامش روانى

نخستین حکمت تشکیل خانواده که قرآن کریم ، آن را با صراحتْ بیان کرده است ، رسیدن به آرامش روانى است : «وَ مِنْ ءَایَـتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا لِّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیَـتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ . 1 و از نشانه هاى او این است که از [جنس] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد .

آرى! در این [نعمت]، براى مردمى که مى اندیشند، قطعاً نشانه هایى است»

این آیه به چند درس مهمّ اشاره دارد که به موضوع خانواده، تقدّس مى بخشد:

الف ـ امکان بقاى نسل

نخستین در این آیه ، خلقت همسر و امکان تشکیل خانواده و امکان بقاى نسل از این طریق است : «وَ مِنْ ءَایَـتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا» .

ب ـ کانون آرامش زندگى

درس دوم که در موضوع خانواده ، از آیه یاد شده (آیه 21 سوره روم) مى گیریم ، این است که در نظام آفرینش ، خانواده ، کانون آرامش زندگى است: «لِّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا». آفریدگار حکیم جهان ، مرد و زن را به گونه اى آفریده که مکمّل یکدیگرند و از این رو ، تا در کانون خانواده در کنار هم قرار نگیرند، آرامش پیدا نمى کنند.

علامه طباطبایى در این باره مى فرماید : هر یک از زن و مرد، به دستگاه خاصّى مجهّز شده است، به گونه اى که در عمل، هر یک، کار دیگرى را تکمیل مى کند و تولید نسل ، برآیندى از مجموع آن دو است. پس هر یک از زن و مرد، فى نفسه ناقص و نیازمند دیگرى است و از مجموع آن دو، یک واحد تام به وجود مى آید که مى تواند تولید نسل را موجب شود. به دلیل همین نقص و نیازمندى است که هر یک از آن دو به سوى دیگرى کشیده مى شود تا با پیوند با او آرامش یابد؛ زیرا هر ناقصى مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندى به کسى یا چیزى مایل است که نیاز او را برطرف سازد. (المیزان فی تفسیر القرآن : ج 16 ص 166)

این جاذبه طبیعى، ضامن اجرایى مدبّر حکیم جهان، براى بقاى نسل انسان و سایر حیوانات است . از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود : ولَو کانَ إنَّما یَتَحَرَّکُ لِلجِماعِ بِالرَّغبَةِ فِی الوَلَدِ کانَ غَیرَ بَعیدٍ أن یَفْتُرَ عَنهُ حَتّى یَقِلَّ النَّسلُ او یَنقَطِعَ .( بحار الأنوار: ج 3 ص 79 ) اگر محرک انسان براى عمل زناشویى تنها تمایل به فرزند بود (و هیچ گونه لذت و کامیابى در این عمل وجود نداشت) بعید نبود که در این امر آن قدر سستى کند که نسل بشر کمیاب و یا بکلى منقطع شود.

نکته مهم، این که احادیث اسلامى(ترغیب به پاسخ دادن به غریزه جنسى، ص 317) به کامیابى جنسى در کانون خانواده ـ که ظاهرا موضوعى صد در صد مادّى است ـ تقدّس و ارزش معنوى بخشیده‌اند .(همان، ص 388)

ازدواج

  ج ـ کانون مودّت و رحمت

    سومین درس در موضوع خانواده ـ که از آیه 21 سوره روم، برداشت مى شود ـ این که آفریدگار حکیم، خانواده را کانون مودّت و رحمت قرار داده است. مودّت و         رحمت، در واقع، جان مایه تحکیم پیوند خانوادگى است، هر چه قدر این جان مایه تقویت شود، نهاد خانواده مستحکم تر مى گردد و آرامش بیشترى بر زندگى

     حاکم مى شود.

   خداوند متعال، به طور طبیعى، پیمان ازدواج را عامل پیدایش مودّت و رحمت قرار داده و از این رو، گزارش شده که مردى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید     و با شگفتى گفت: چگونه است که مردى با زنى ازدواج مى کند که هرگز پیش از آن، نه او آن زن را دیده و نه آن زن، او را؛ اما همین که ازدواج صورت مى گیرد

   و مرد بر زنْ وارد مى شود و همدم مى گردند، هیچ چیز براى آنها دوست داشتنى تر از دیگرى نیست؟

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در پاسخ او، به قرائت این بخش از آیه مورد بحث (آیه 21 سوره روم) بسنده کرد و فرمود: «وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً : و خداوند، میان شما مودّت و رحمت نهاد»

بنابراین، براى هر چه گرم تر شدن کانون خانواده و بهره گیرى بیشتر از برکات آن، ضرورى است در جهت تقویت این مودّت و رحمتِ خدادادى، برنامه ریزى هاى دراز مدّت و همه جانبه اى صورت گیرد.

در تبیین فرق میان مودّت و رحمت ـ که از جهاتى با هم متفاوت اند ـ گفته شده است که :

یک . مودّت، انگیزه ارتباط در آغاز کار است؛ اما در پایان که یکى از دو همسر، ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد، رحمت، جاى آن را مى گیرد.

دو . مودّت، در بزرگ ترهاست که مى توانند به هم خدمت کنند؛ اما کودکان و فرزندان، در سایه رحمت، پرورش مى یابند.

سه. مودّت، غالباً جنبه متقابل دارد؛ اما رحمت، یک جانبه و ایثارگرانه است. (تفسیر نمونه : ج 16 ص 392 )

 سازندگى اخلاقى

از نگاه قرآن کریم ، تشکیل خانواده به وسیله پسر و دختر جوان، در واقع، به معناى تهیه کردن لباس تقواست؛ زیرا این کتاب آسمانى ، از یک سو در کنار لباس و زیورهاى تن، تقوا را به عنوان لباس و زیور جان و ارزش مندترین پوشش ، مطرح مى کند و مى فرماید: «یَـبَنِىءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَ رِى سَوْءَ تِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَ لِکَ خَیْرٌ. (اعراف : آیه 26 ) اى فرزندان آدم! براى شما لباسى فرستادیم تا شرمگاهتان را بپوشد و زیور شما باشد؛ ولى لباس تقوا، بهترین [لباس ]است» . 

در تبیین فرق میان مودّت و رحمت ـ که از جهاتى با هم متفاوت اند ـ گفته شده است که: یک. مودّت، انگیزه ارتباط در آغاز کار است؛ اما در پایان که یکى از دو همسر، ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد، رحمت، جاى آن را مى گیرد. دو . مودّت، در بزرگ ترهاست که مى توانند به هم خدمت کنند؛ اما کودکان و فرزندان، در سایه رحمت، پرورش مى یابند. سه. مودّت، غالبا جنبه متقابل دارد؛ اما رحمت، یک جانبه و ایثارگرانه است

 از سوى دیگر، تصریح مى نماید که زن و شوهر، لباس یکدیگرند : «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ. (بقره : آیه 187 ) آنها لباس شما هستند و شما لباس آنهایید». اگر این دو آیه نورانى در کنار هم مورد تأمل قرار گیرند، به روشنى دلالت دارند که تشکیل خانواده، یکى از بارزترین مصادیق لباس تقواست، و از این رو، در حدیث نبوى آمده است که: مَن تَزَوَّجَ أحرَزَ نِصفَ دینِهِ . (کافی : ص 52 ح 54) هر کس ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است .

 در حدیثى دیگر آمده است که: ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ إلّا عَجَّ شَیطانُهُ: «یا وَیلَهُ یا وَیلَهُ ! عَصَمَ مِنّی ثُلُثَی دینِهِ». فَلیَتَّقِ اللّه َ العَبدُ فِى الثُّلُثِ الآخَرِ. (همان: ص 52 ح 52 ) هیچ جوانى نیست که در نوجوانى اش ازدواج کند، مگر آن که شیطانش فریاد برمى آورَد: «اى واى بر من! دو سوم دینش را از گزند من نگه داشت». بنا بر این، بنده باید در یک سوم دیگر [دینش ]تقواى خدا پیشه کند.

 کلام آخر

براى داشتن خانواده اى موفق، باید فصل اول را درست آغاز کرد با انتخاب همسرى شایسته و واجد معیارهاى قرآنى، آنچه در فصلى اتفاق مى افتد بر فصل بعدى اثر مى گذارد. باید تلاش کنیم فصل هاى اولیه را بسازیم تا فصل هاى بعدى تقویت شوند.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...