آیا خدا عادل است؟

نوشته شده توسط:فاطمه سادات مزاری مقدم | ۰ دیدگاه

آیا خدا عادل است؟

 
چرا عدل یکی از اصول مذهب شیعه است؟

خداوند را باید عادل دانست زیرا ما باید دلائل و براهین عقلی خدائی را ثابت کنیم که....

آیا خدا عادل است؟

چرا عدل یکی از اصول مذهب شیعه است؟

خداوند را باید عادل دانست زیرا ما باید دلائل و براهین عقلی خدائی را ثابت کنیم که هیچ گونه نیاز و نقص در او نیست و دانش او نیز بی ‏پایان است و ضمناً همه کارها را از روی حکمت و برای غرضی انجام می‏ دهد و محال است که او کاری برخلاف عدالت انجام دهد ، آیات و روایات زیادی نیز این حقیقت را تأیید می‏کند و به طور نمونه چند آیه و روایت ذکر می ‏شود.

«و ان الله لیس بظلام للعبید؛ خداوند هرگز در حق بندگان خود ستم نخواهد کرد»(1).

«فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون؛ و در حق آنها حکم به عدل شود و در کیفر آنها هیچ ستمی نشود»(2). و آیات زیاد دیگری به همین مضامین می‏ باشد.

در جلد پنجم بحار الانوار روایات زیادی در این موضوع نقل شده است که ما به ذکر چند روایت اکتفا می‏ کنیم :

حضرت صادق«علیه السلام»می ‏فرماید: «و اما العدل فان لاتنسب الی خالقک ما لامک علیه؛ عدل این است که کارهایی را که خداوند با آن تو را ملامت و سرزنش نموده به او نسبت ندهی» و باز در صفحه 19 همین جلد  ضمن روایت دیگری جور و ستم و بیهودگی و ظلم و تکلیف نمودن بندگان به اموری که قدرت آن را ندارند اشاره کرده و روایات دیگری به همین مضامین نیز وجود دارد.

در اینجا این سۆال مطرح می ‏شود که شیعه به چه علت عدل را مورد توجه خاص قرار داد و آیا بین عدل و سایر صفات کمال خداوند چه فرقی هست که عدل جزء اصول مذهب شیعه قرار داده شده است؟

در پاسخ این سۆال  و توضیح عرض می‏شود که علت اینکه عدل جزء اصول مذهب شیعه ذکر می‏ شود این است که:

(اولاً) عده ‏ای از مسلمانان(اشاعره) در مقیاس سنجش خوبی و بدی اعمال اختیاری تردید کردند و گفتند که اصلا عقل به تنهایی نمی ‏تواند خوبی و بدی بعضی از کارها را درک کند. عقل تنها موقعی

می ‏تواند خوبی یا بدی کاری را تصدیق کند که شرع درباره آن کار حکمی کند و به آن امر و یا از آن نهی نماید و نتیجه این نظر این می‏شود که ما مثلاً نمی‏ توانیم بگوییم که فلان کار قبیح و ظلم است و خداوند حکیم آن را انجام نخواهد داد و یا آن که فلان کار نیکو است و خداوند که عالم به همه حقایق و مصالح است حتماً این کار را انجام خواهد داد و در نتیجه نزد(اشاعره) خداوند کارهایی را که ما(عدلیه) قبیح و ظلم می ‏دانیم مرتکب می شود بلکه بالاتر از آن و عملاً نیز چنین افعالی از خداوند صادر شده است، مثلاً بشر را بر کارهای زشت و معصیت مجبور می‏نماید و بعد آنها را بر همان کارها عقاب می‏ نماید.

محال است خداوند بندگان را بر کارهای زشت و معصیت مجبور کند و بعد آنها را بر همان کارها عقاب نماید

ثانیاً بر مسئله امامت که اشاعره می‏گویند ما نمی‏توانیم درک کنیم که رها کردن مردم به حال خود و تعیین و نصب نکردن امام برای  آنها کار زشت و قبیحی است و خداوند چنین کاری نکرده است. روی این حسابها بود که شیعه عدل را به طور جدا از صفات دیگر خداوند جزء اصول مذهب قرار داد . معنای این کار این است که شیعه می‏گوید که من خدا را عادل حقیقی و واقعی می‏دانم و مقیاس درستی نیز برای عدالت در دست دارم نه آنکه اسماً خدا را عادل بدانم و در ضمن همه گونه کارهای زشت و ناشایسته به او نسبت دهم (مانند اشاعره) و باز ما به مقتضای عدالت خداوند دانستیم که محال است خداوند بندگان را بر کارهای زشت و معصیت مجبور کند و بعد آنها را بر همان کارها عقاب نماید و همچنین می‏دانیم که خداوند بعد از رحلت پیامبر«صلی الله علیه وآله» مردم را به حال خود رها نکرد بلکه خداوند عادل حتماً برای آنها رهبری تعیین فرمود که آنها را در راه پیشرفت و تکامل راهنمایی کند و غیر اینها از حقایق دیگر که شیعه بر اساس اعتقاد به عدالت خداوند به آن‏ها اعتقاد دارد.

 پی نوشت ها:

1) سوره آل عمران، آیه 182.

2) سوره یونس، آیه 54.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...