رابطه هدایت و ضلالت با عدالت

نوشته شده توسط:فاطمه سادات مزاری مقدم | ۱ دیدگاه

رابطه هدایت و ضلالت با عدالت

باتوجه به آیه‌های متنوعی به عنوان مثال "الله یهدی من یشاء و یضل من یشاء" نحوه انطباق این آیه با عدل الهی چگونه است؟ خواستن خداوند را چگونه می‌توان ترسیم کرد و آیا با خواست خود انسان تلازمی دارد؟

رابطه هدایت و ضلالت با عدالت

باتوجه به آیه‌های متنوعی به عنوان مثال "الله یهدی من یشاء و یضل من یشاء" نحوه انطباق این آیه با عدل الهی چگونه است؟ خواستن خداوند را چگونه می‌توان ترسیم کرد و آیا با خواست خود انسان تلازمی دارد؟

به طور خلاصه می‌توان چنین گفت: صفات الهی در کنار یکدیگر عمل می‌کنند و یکی باعث ابطال دیگری نمی‌شود مثلاً صفت فعال مایشاء بودن که هرچه بخواهد انجام می‌دهد صفت حکمت او را باطل نمی‌گرداند که هر چیز را مطابق با مصالح و استحقاق و شایستگی آن می‌خواهد و نیز عدالت او را باطل نمی‌گرداند. مانند ما انسان‌ها نیست که وقتی گفته می‌شود چرا چنین کردی؟ پاسخ می‌دهیم دلم می‌خواست یعنی اینکه لازم نیست تابع دلیل و حکمتی باشد خدا منزه است از داشتن صفتی که موجب ظلم و تبعیض میان بندگان باشد.

خداوند متعال در آیه 26 سوره‌ آل عمران چنین می‌فرماید: "قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شئ قدیر" ‹‹ مالک اساسی همه ملک ها و قدرت‌ها تو هستی و ملک را به هرکه بخواهی می‌دهی و از هرکه بخواهی می‌گیری و عزت را تو به هرکه بخواهی می‌دهی و ازهرکه بخواهی می‌گیری و ذلت را نیز تو به هرکه می‌خواهی می‌دهی، خیر و خوبی منحصراً در دست تو استو تو بر همه چیز توانا هستی››

مفهوم آیه فوق و ارتباطش با عقل،اراده و وجدان در انسان توضیحاتی مختلف دارد.

بعضی علماء‌آیه فوق را از متشابهات دانسته و معتقد هستند که مفهوم این آیه به وسیله آیات دیگر قرآن روشن می‌شود. استاد مطهری می‌گویند: " در اینجا دو گونه تعبیر وجود دارد یکی اینکه بگوییم در مشیت الهی هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست بنابراین ممکن است تمام شرایطی که ما آنها را شرایط دعوت می‌نامیم پیدا بشود ولی به دنبال آن بجای عزت، ذلت بیاید و بالعکس. پس به نحو عام در سعادت دنیا و سعادت آخرت هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست چون همه چیز به مشیت الهی این نظر غلط زیرا آیه فقط می‌گوید همه چیز به مشیت الهی است اما کیفیت مشیت را بیان نکرده و نگفته است که مشیت الهی که سعادت و شقاوت و عزت و ذلت به اوست، چگونه کار می‌کند.

اما تعبیر دیگر اینکه قرآن خودش این آیه را تعبیر و تفسیر می‌کند و می‌گوید: " ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم"(1)

و در سوره انفال آیه 53 می‌فرماید: "ذلک بان الله لم یک مغیراً نعمهانعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم..." "(حکم ازلی خداوند) این است که خدا نعمتی که به قومی عطا کرد تغییر نمی‌دهد تا وقتی که آن قوم حال خود را تغییر دهند..."

مفهوم این آیات مبیّن این مطلب است که اصلاً بر ضد خدایی خداست و برخلاف حکمت و کمال ذاتی اوست که کار عبثی کند یا هیچ چیز را شرط هیچ‌چیز قرار ندهد و بی‌جهت به مردمی عزت یا ذلت بدهد مثل کسانی که چشم‌هایشان را می‌بندند و قرعه‌کشی می‌کنند. عالم بزرگ فیزیک در قرن بیستم با زبان خودش جمله زیبایی در این باره گفته است: "خداوند طاس بازی نمی‌کند"(2)

2. نظریه دیگر این است که حرکت اختیاری انسان‌ها به سوی عزت و ذلت در تحلیل نهایی به مشیت الهی می‌رسد. یعنی انسانی که پیشرفت به عزت و کمال دارد یا پس رفت به ذلت و انحطاط،  این سیرش به اراده‌ای است که خداوند به او عطا کرده، و در حقیقت این خداوند است که او را به عزت و ذلت می‌رساند.

  • Princess

    Princess

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۶ - ۰۶:۴۴:۱۳

    Your means of explaining all in this article is genuinely fastidious, every
    one be able to simply understand it, Thanks
    a lot.